رابین وود


منتقد چیست؟ 2

 

Robin Wood © the guardian

 

من یک منتقدم. به همین دلیل است که از بسیاری جهات کارهایم را سوای کارهای نگره­پردازان و پژوهشگران می­دانم (هرچند بدون تردید متناوبا به کارهای آنان وابسته است). نگره­پردازان و پژوهشگران ضرورتی نمی­بینند از نزدیک و بر اساسِ اصولی شخصی با اثری خاص کلنجار بروند. آنان می­توانند در پسِ پرده­های نگره و پژوهش پنهان شوند. آن­ها مجبور نیستند ماهیت شخصیِ کارشان را برملا کنند زیرا با وقایع، ایده­های انتزاعی و داده­ها سروکار دارند. هر منتقدی که می­خواهد صادق باشد، لاجرم باید خود را برملا کند؛ نوعی عریان­سازیِ خود در انظار عموم: او باید روشن کند یک واکنش موثق به اثر یا سرگرمی نه­تنها بر مبنای خودِ اثر بلکه از سرشت روان­شناختی، پیشینه­ی شخصی، ارزش­ها، تعصبات و دغدغه­های منتقد نشأت می­گیرد. نقد از نوعی رابطه­ی تنگاتنگ و صمیمانه بین اثر و منتقد حاصل می­شود. اگر وظیفه­ی منتقد تلاش برای «بی­طرفی» (به معنای پرهیز از کژروی­ها) باشد، پس او می­داند این نوع بی­طرفی هیچ­گاه تمام­وکمال محقق نمی­شود، زیرا حتی وقتی متقاعد شده «اثر را همان­گونه که هست فهمیده» باز هم باید نسبت خود با آن را تعیین کند. به عنوان نمونه من حق ندارم بگویم «دیوید لینچ فیلم­های بدی می­سازد»: بسیاری از کسانی که من برای­شان احترام زیادی قائل هستم آن فیلم­ها را تحسین می­کنند، و قطعا می­توان با استناد به قدرت تخیل، مهارت، اصالت و تعهد شخصی از آن­ها دفاع کرد. هرچند من حق دارم بگویم «فیلم­های لینچ اصلا با سلیقه­ی من جور نیستند. نظام ارزشیِ من آن­ها را طرد می­کند.»

رابین وود در مقدمه­ی کتاب هالیوود از ویتنام تا ریگان، چاپ 2003

گزیده نقدهای رابین وود، گردآوری و ترجمه­ی وحیداله موسوی، تهران: ساقی، چاپ اول: 1391، صفحه 149 و 150