روبر برسون


«برِسون»خوانی 7

روبر برِسون (+)

 

… بیش از پیش سعی دارم تا آنچه پلات خوانده می شود را در فیلم هایم محو کنم. پلات، ترفند داستان نویس هاست… (A)

… داستان های دراماتیک باید دور ریخته شوند. این داستان ها هیچ ربطی به سینما ندارند. به نظر من وقتی کسی سعی می کند کاری داراماتیک با فیلم انجام دهد، مثل این است که آدم با اَره، چکش کاری کند. اگر مزاحمت هنر داراماتیک نبود، فیلم چیز حیرت آوری می شد… (B)

… یک بازیگر، بخصوص یک بازیگر با استعداد، خیلی ساده تصویری از یک انسان ارائه می کند و به همین جهت یک تصویر کاذب… (C)… ما پیچیده ایم ولی آنچه بازیگر ارائه می کند پیچیده نیست… (D)

A) Roy Armes, French Cinema Since 1946, Vol.1: The Great Tradition (Cranbury, N.J. : A.S. Barnes, 1966), p.120

B) James Blue, Excerpts from an Interview with Robert Bresson, June 1965 (Los Angeles : by the author, 1969), p.2

C) Quoted in Armes. P.121

D) The Question : Innterview with Robert Bresson by Jean-Luc Godard and Michael Delahaye, Cahiers du Cinéma in English, No. 8, p.16

 

 

 


برِسون با سِرژ دَنه 4

خانم های جنگل بولونی، روبر برِسون، 1945 (+)

 

در فیلم خانم های جنگل بولونی، اِلینا لابوردِت در بستر مرگ، در برابر پل برنار که به او می گوید: «بمان»، پاسخ می دهد: « می مانم، مبارزه می کنم ». گدار که همیشه همه چیز را به شیوه ی خودش تفسیر می کند، می گوید: «حالتی که اِلینا لابوردِت می گوید می مانم، یگانه سخنِ مقاومت است که در زمان جنگ، در سینمای فرانسه شنیدیم». او با صدایی خالی از احساس، آن را می گوید. البته [آن موقع] هنوز حرفی از صدای خنثایِ برِسونی نبود. نکته ی تاثیرگذار آن است که آن موقع برِسون در حال ابداع یک سینما بود، اگر چه خودش نه به [جنبش] مقاومت تعلق داشت و نه چپ بود، موضوع به هیچ وجه ایدئولوژیک نبود./ سِرژ دَنه

Debray, Régis (1999), Serge Daney Itinéraire d’un ciné-fils. Paris: Jean-Michel Place. p.44

 

جیب بُر، روبر برِسون، 1959 (+)

 

در سال 1959، برِسون سینما را دگرگون کرد. نه با روایت کردن یک سیر و سلوک روحانی ( که قبلا کرده بود) بلکه با فیلمْ کردنِ آن به طور جدی: «چگونه مرد جوانی جیب بُر می شود؟». این کار وقتی معنای خودش را پیدا می کند که تماشاگر به شاهد این چگونگی تبدیل شود. لازم به گفتن نیست که مردم از قرار گرفتن در این جایگاه سرباز زدند و فیلم یک شکستِ تجاری از آب درآمد. ما [در این فیلم] در یک جریان مستند حضور داریم، در تولید یک جیب بُر. هیچ نکته ای از یادگیریِ فوت و فن ها از قلم نیفتاده است: زبانِ دست ها و بی احساس بودنِ نگاه، بدنِ تقسیم شده، تماس های سطحیِ نامعلوم و … یک «منظرِ خُرد» که بی نهایت شگفت انگیز است، ناگهان پدیدار می شود./ سِرژ دَنه

Cahiers du Cinéma, No.314, 1980