FILMMAKER©
بخش «فیلمها و احساسها»ی سینما و ادبیات در شمارهی پاییز 92، به مَنی فاربر پرداخته است. در مقدمهی آن از بابک کریمی (+)، دبیر این بخش، میخوانیم:
پروندهای در بزرگداشت مَنی فاربر: «چرا مَنی فاربر؟» شاید چنین سوالی در مواجهه با پروندهی این شمارهی «فیلمها و احساسها» پیش کشیده شود؛ میتوان در جواب اینگونه پاسخ داد: «چه کسی -حداقل در تاریخ مطالعات سینمایی آمریکا و البته، در کنار یک پیشرویِ دیگر، یعنی اندرو سَریس- از او مهمتر؟» (سوزان سونتاگ بود که او را بزرگترین منتقد آمریکا مینامید، «فردی در جستجوی دنیاهای دیگر، جاییکه کسی در رویای میانبرها نیست و هر کسی مشتاقانه به کاری که در دست دارد مشغول است»). و دردناک اینکه: «چه کسی را میتوان یافت، که با وجود اهمیت شگرفش در تاریخ نقادی سینما، در ادبیات سینمای فارسی به این میزان نادیده مانده باشد؟». اولین دلیل، به یقین، پیچیدگی و سختترجمهگی نوشتههای فاربر است؛ آنها، گاهی، غیرقابل ترجمه مینمایند.
در این میان، ترجمهی «هنر فیل سفید دربرابر هنر موریانه» که از معروفترین نوشتههای فاربر است به من افتاد. برخلاف بسیاری از متنهایی که در قالبهای دانشگاهپسند، از نظام معمول و مألوفی تبعیت میکنند، شاید این گفته دربارهی فاربر بهجا باشد که نوشتههایش بسطِ نقاشیهایش است؛ اینکه بدون سلسلهمراتب از هر جایی میتوان بهآن وارد شد. اضافه بر این سیستمگریزی، آنچه ترجمهی متنی از فاربر را برای گروهِ در-راه-تجربهی ما پرمخاطره میکرد، زبان رِند و جَلد و جَلَب او بود که به چشمبههمزدنی از لای انگشتان ترجمه بیرون میجهید. با اینهمه، صحبت از فاربر بدون «پیشنهاد» ترجمهای برای یکی از معروفترین نوشتههای او، زیادی عافیتطلبانه مینمود. خلاصهی کلام این یادآوریست که آنچه انجام شد، مثل هر ترجمهی دیگر از متن دیگری، «پیشنهاد»یست برای ترجمهی متنی از فاربر.