رمانتیکهای آواره، نگاهی به کمدیرمانتیکهای بیلی وایلدر
رمانتیکهای آواره، مقالهای است دربارهی فیلمهای کمدیرمانتیک بیلی وایلدر که برای بیستوپنجمین شمارۀ فیلمخانه نوشتم. فایل پی.دی.اف آنرا از لینک پایین دریافت کنید:
رمانتیکهای آواره، مقالهای است دربارهی فیلمهای کمدیرمانتیک بیلی وایلدر که برای بیستوپنجمین شمارۀ فیلمخانه نوشتم. فایل پی.دی.اف آنرا از لینک پایین دریافت کنید:
برای نودمین سال تولد اَنیِس واردا مقالهای در بزرگداشتش نوشتم که در فیلمخانهی بیستوسوم چاپ شد. فایل پی.دی.اف آنرا از لینک زیر میتوانید دریافت کنید:
بسیار برایم پیش آمده که قلمروی سینمادوستیِ امروزم را با دیروزم مقایسه کنم. خودم را آدمی میبینم که در آستانهی میانسالی ایستاده است و در نگاهش به گذشته هم حسرت امیدهای بیهوده و دوستیهای از دست رفته هست، هم شعف کشف قلمروهای تازه. نوشتهای که میخوانید شرح یکی از این ماجراهای کوچک شخصی است؛ یک مثال است از سینمایی که بر من و بر نسل من تاثیرگذار بود و امروز مایهی بیزاریام است. گمان میکنم رفتن سراغ این مصداقها تحرکی در ذهن ایجاد میکند که ممکن است از یک درونکاوی شخصی فراتر رود. به همین خاطر است که حکایت رابطهی شخصی خودم با فیلم «داگویلِ» فونتریه را محور یک کنجکاوی کلیتر کردم: چه چیز سلیقهی سینمایی آن جوان بیستوچند ساله را بر میساخت؟ آیا من در یک سنّت سینهفیلی به سینما نگاه نمیکردم؟ داگویل و مسألهی سنّتهای نقّادی طرحوبسط این پرسشهاست که پیش از این در ششمین شمارهی شیوه، دوماهنامهی تخصصی هنر، به چاپ رسیده است. فایل پی.دی.اف مقاله از لینک زیر در دسترس است:
«فقط پایان دنیا» را دیدهام و صحبت دربارهی این کارِ تازهی زَویه دُلان را به فرصتی دیگر موکول میکنم که فیلم در ایران دیده شده باشد. چه فیلمهایش را دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم، ما با «مورد»ی به نام زَویه دُلان روبرو هستیم. اینرا کوشیده بودم در مقالهی کوتاهی که سال پیش دربارهی «مامی» نوشته بودم، و فایل پی.دی.اف آنرا اینجا ضمیمه میکنم، توضیح دهم: