جاذبه 8
یکی از فیلمهای پر«جاذبه»ی امسال. چه کسی کودکیاش را بهخیال فضانورد یا هوانورد شدن نگذرانده؟ برای آنها، تجربهی این فیلم، بهخصوص روی پرده، فراموشناشدنی خواهد بود. از همان اولینروزهای سینما با سفر به ماهِ ملییس تا سالهای جنگ سرد و رقابت بلوکهای شرق و غرب برای تصاحب فضا، سینما همیشه نیمنگاهی به فرای زمین داشته است. آلفونسو کوارون اما، فیلمش را در جوار و مدار زمین نگه میدارد. در این فاصله، بهجای مدح بیکرانگیِ فضا، بزرگیِ زمینِ خاموش، آرمیده در پسزمینه، مسالهی اصلیست. جاذبه بیش از آنکه فیلمی فضایی (و بهرسم مألوف، علمی-تخیلی) باشد، یک فیلم فضایی-زمینیست. زمین یکی از کاراکترهای فیلم است که رنگ عوض میکند و در سکوت، از حالتی به حالت دیگر میغلتد. زمین پدیدآورندهی نیروی اصلی فیلم هم هست: جاذبه. کوارون سفری شگفتانگیز را روایت میکند از بیوزنی به جاذبه؛ از تقلای انسانی تنهامانده دربرابر مرگ (در مدار صفر جاذبه) تا زمین.
یکی از صحنههای بهیادماندنی جاذبه، گفتگوی رادیوییِ ساندرا بولاک است با صدایی ناشناس که به زبانی غریب چیزهایی میگوید. آنینگاک، فیلم کوتاه یوناس کوارون (پسر آلفونسو کوارون) ماجرا را از آنسوی خط نشان میدهد (+).