ریموند بلور


فیلیپ گراندریو در «سینما و ادبیات» چهلم 10

 

Philippe Grandrieux

… عصبیّتِ بی‌حدِ زندگی تازه گردهم‌آوردن نیروهایی‌ست با جلوه‌های متضاد. یک روایت و تصویر-نماهایی با سربرآوردن‌های غیرقابل پیش‌بینی. نورهای متکسّر، تا سرحد نامتمایز شدن. از نزدیک، از بسیار نزدیک، از دوردست. بی‌حرکت ماندن‌ها، اما نامطمئن، جابجایی‌های مهارناشدنی دوربین. صحنه‌های روی‌هم‌افتاده که البته به‌هم متصل می‌شوند. علی‌رغم آشناییّتی که روایت همچون قدرت بازیگران برقرار می‌کند، پرسوناژها فیگورهایی باقی می‌مانند مات، همچون حضورهایی کدر، توده‌هایی در حرکت و بدن‌ها، بله، پیش از هرچیز بدن‌هایی رازآلود اما قدرت‌گرفته از درستیِ هولناکِ خشنِ عواطف و تکانه‌هایی که آن‌ها را درمی‌نوردد.

چرا چنین به‌هم دوختنِ این میزان نیروی متخاصم؟ خیلی ساده برای مقابله با آشوب. دُلوز و گاتاری می‌گویند: «کمی نظم برای محافظت‌مان دربرابر آشوب». اما نظمی که بر ستیغ آشوب می‌ایستد و به ملازمتِ حقیقی آن درمی‌آید، فراسوی کلیشه‌های پنداری: «ترکیب آشوب است که دید و درک حسی عطا می‌کند». بدل کردنِ «بی‌ثباتیِ کائوتیک به گونه‌گونیِ کائویید» از طریق هنر. زندگیِ تازه چنین ترکیبی‌ست از آشوب. فرضیه‌ای‌ست بر یک آشوب که هم در حقیقت جهان و هم در تصویرهای آن، همواره رو به بزرگ‌تر شدن و ملموس‌تر شدن دارد. مجازیّت روبه‌رشدی‌ست از حقیقت تصویرهایش…

بدن‌های احیاشده / ریموند بلور / فصلنامه‌ی ترافیک، زمستان 2002 / ترجمه‌: مسعود منصوری

****

«فیلم‌ها و احساس‌ها»ی فصلنامه‌ی سینما و ادبیات، شماره‌ی 40، به سراغ فیلیپ گراندریو رفته است. درباره‌ی این سینماگر دشوارِ فرانسوی کمتر به فارسی خوانده‌ایم. به همین بهانه، نام فرانسوی‌های مهجور دیگر – در ادبیات سینمایی ما – هم به میان آمد: ریموند بلور، منتقد و نظریه‌پرداز پرآوازه، و فصلنامه‌ی ترافیک – نشریه‌ای با نظرگاهی تحلیلی‌تر از کایه و پوزیتیف به سینما، که توسط  سرژ دَنه پایه‌گذاری شد.