ژان پییر و لوک داردن (منبع تصویر)
فرابُردِ [carryover] قابل اعتنای استراتژیک و سَبکیِ داردنها از فیلمی به فیلم دیگر را نمیتوان به چیزی همچون فرمول فروکاست. آنچه این دو برادر را بر ستیغِ سینمای رواییِ معاصر جای میدهد، این است که شیوهی کارشان نه بهسادگیِ چسباندن جلوههایی بیرونی روی موادی خنثا (تعریف کاهلانهای از سینمای مولف)، که خود، بخشیست از یک اصل منسجم، ساماندهنده و ازپیشمقرر که بهفراخورِ هر فرآیندِ تکرار و اِبرام [در هر فیلم] وضع میشود. درست است که دوربینِ لرزانِ روی دست بهوضوح بیش از شیوههای دیگرشان بهچشم میآید، اما تکرار آن از فیلمی به فیلم دیگر، تنها برای فراهمآوردنِ چیزی دمدستی از نوعِ «بیواسطگیِ» سطحی نیست. این شیوه بیش از آنکه امضایی باشد برایشان، افزاریست همچون موم در دستشان که طرحهای ریشهدوانده در هر فیلم و منحصر به آن را از راههایی ماهرانه و متمایز از یکدیگر، در هم میآمیزد / اندرو تریسی، ریورس شات، ترجمه: مسعود منصوری
این پاراگراف کوچک، از نوشتهی واریاسیون جدال در سینمای داردنها، نوشتهی بابک کریمی (فصلنامه سینما و ادبیات، شماره 35) گرفته شده است. بازنشر آن را اینجا بخوانید.
نَ خسته مهندس 🙂
زنده بش ادریس 🙂
دستِ شما بابتِ ترجمه کردنِ این متنِ خواندنی درد نکنه.
ممنون از تو بابک عزیز برای نوشتن درباره ی داردن ها.
هنوز وقت نکردم بخونمش! باز هم سپاس
(قبلن ی نقد نوشتم راجع ب کارهای برادران داردن!) سینمای با تاملی دارن!!
حتما بخونش احسان جان. نقدت رو توی وب هم گذاشتی که بشه خوند؟
حتمن.
چندین بار قصدش را داشتم اما … ب زودی
پس منتظریم احسان جان.
ببخشید قابل تامل
سلام آقا مسعود، ممنون که با بزرگواري به تمام پيامهاي من جواب دادي. آقا ما شديم مشتري پر و پا قرص وبلاگتون. باز هم خسته نباشيد.
سلام محمدرضای عزیز. ممنون از پیامهای محبتآمیز تو. لطف داری.
سلام،اومدم يه سري بزنم ببينم مطلب جديدي داريد يا نه که نداشتيد،گفتم يه خسته نباشيدي بگم و برم.
ممنون از تو محمدرضای عزیز.