‎آرشیو روزانه: مارس 5, 2011


سوسولهای امپرسیونیست

با گشایش اولین نمایشگاه های امپرسیونیست ها در پاریس، یکی از هفته نامه های فکاهی در سال 1876 چنین می نویسد:

…پنج شش تا دیوانه که یک زن هم در میانشان است، دور هم جمع شده اند و کارهایشان را به نمایش گذاشته اند. من به چشم خودم دیدم که مردم در برابر این تابلوها از خنده روده بر شده بودند… این آقایان “نقاش بعد از این” خود را انقلابی، یا “امپرسیونیست” می نامند. آنها یک تکه کرباس و رنگ و قلم مو را برداشته اند و همینطوری چیزهایی سر هم کرده اند و آخر کار هم اسمشان را زیرش امضا کرده اند. این اوهام هم از قماش خیالات دیوانگانی است که از کنار خیابان سنگ جمع می کردند، به تصور آن که الماس به دست آورده اند.

منبع:  تاریخ هنر/ ارنست گامبریچ، ترجمه علی رامین، تهران: نشر نی، 1379

کلود مونه، امپرسیون طلوع خورشید

کسی یادش نیست نام آن نشریه فکاهی را و نام نویسنده آن مقاله را، اما امپرسیونیست ها ماندند و نقطه عطفی شدند در تاریخ هنرهای تجسمی.

مهربان ترین منتقدان می گفتند هیچ شانسی ندارد چرا که متعلق به زمانه گذشته است. نه کسی او را می شناسد و نه حرفهایش صدای امروز است. کاریکاتوریست کلا منتقد، کاریکاتوری از او کشید با تار عنکبوت. طرفدار که پیدا کرد، رقبا گفتند طرفدارانش یک مشت بچه سوسول اند از نسل چیپس و چت. کافی است یک “پخ” کنیم. بزرگترین “پخ” شان را هم کردند. دیگر چه؟