msmansouri


آسمان را نخراش!

… قبل از هر چیز باید تعداد پارکینگ هایتان قابل قبول باشد. از آنجا که هیچوقت این تعداد به میزان مورد لزوم نمی رسد، پس بیخودی وقت و انرژیتان را تلف نکنید. کافی است ستون هایتان در طبقات زیرزمین با مطلوب ترین هندسه ممکن برای این منظور استقرار پیدا کنند.

راهنمایی 1 : می توانید جهت صرفه جویی از فایل پروژه های قبلی تان استفاده کنید.

حالا نوبت می رسد به معماری واحدهای مسکونی.

دلخوشی 1 : شما در آسانترین مرحله از کار هستید پس حالش را ببرید.

راهنمایی 2 : می توانید از فایل پروژه های قبلی تان استفاده کنید. بدیهی است که زحمت “کپی” کردن و “پیست” کردن را باید تحمل کنید.

حالا نگاهی به خواسته های کارفرما کنید ببینید پروژه شما چند طبقه است. دو طبقه؟ بیست طبقه؟ چی؟ دویست طبقه؟! نگران نباشید طرح شما ثابت می ماند فقط کافی است طبقات را روی هم “کپی” کنید.

هشدار: از آنجا که کلا مردم عقلشان به چشمشان است، طراحی نما را دست کم نگیرید.

راهنمایی 3 : کمی به دور و برتان نگاه کنید ببینید مصالح و طرح “مد” روز چیست. آجر؟ سنگ؟ آلومینیم؟ چوب؟ همه اینها با هم؟ هیچکدام؟ برای این کار کافی است از پنجره به بیرون سرک بکشید. فقط یک درصد احتمال دارد که ساختمانی را در حال اجرا نبینید.

حالا نوبت می رسد به …

منبع: راهنمای طراحی مسکن از دو تا دویست طبقه، مولف: محفوظ، نشر: سینه به سینه

وب سایت ArchDaily به نقل از مجله evolo نتیجه مسابقه ایده های نوین برای آسمان خراش را به نمایش گذاشته است. جایزه به استعداد های جوانی تعلق گرفته که ایده هایشان روش فهم معماری و رابطه اش با محیط طبیعی و مصنوع را دگرگون می کند.

رتبه اول : CMJN

 

رتبه دوم : Yoann Mescam, Paul-Eric Schirr-Bonnans, and Xavier Schirr-Bonnans

 

رتبه سوم: Yheu-Shen Chua


صبحانه با “کوهن”

با “لئو” همسایه ایم، نه دیوار به دیوار.

Wrap House / Studio B Architects

 

یکشنبه ها با هم صبحانه می خوریم. “نون کولوکو” و قهوه، بدون شیر وشکر.

Wrap House / Studio B Architects

 

و “محسن آزاد بخش” گوش می کنیم:

Jabbar-Azadbakhsh-sharji.com.mp3


خاطرات

Leicester House / SPG Architects

نشسته بودیم در تراس و چای می خوردیم. باران آمد و ما بلند بلند ترانه “ماه پیشانو” را خواندیم…

 

 

 

پردیس سینمایی پارک ملت / رضا دانشمیر و کاترین اسپریدونوف

هوا آفتابی بود. داشتیم از سینما بر می گشتیم…


سوسولهای امپرسیونیست

با گشایش اولین نمایشگاه های امپرسیونیست ها در پاریس، یکی از هفته نامه های فکاهی در سال 1876 چنین می نویسد:

…پنج شش تا دیوانه که یک زن هم در میانشان است، دور هم جمع شده اند و کارهایشان را به نمایش گذاشته اند. من به چشم خودم دیدم که مردم در برابر این تابلوها از خنده روده بر شده بودند… این آقایان “نقاش بعد از این” خود را انقلابی، یا “امپرسیونیست” می نامند. آنها یک تکه کرباس و رنگ و قلم مو را برداشته اند و همینطوری چیزهایی سر هم کرده اند و آخر کار هم اسمشان را زیرش امضا کرده اند. این اوهام هم از قماش خیالات دیوانگانی است که از کنار خیابان سنگ جمع می کردند، به تصور آن که الماس به دست آورده اند.

منبع:  تاریخ هنر/ ارنست گامبریچ، ترجمه علی رامین، تهران: نشر نی، 1379

کلود مونه، امپرسیون طلوع خورشید

کسی یادش نیست نام آن نشریه فکاهی را و نام نویسنده آن مقاله را، اما امپرسیونیست ها ماندند و نقطه عطفی شدند در تاریخ هنرهای تجسمی.

مهربان ترین منتقدان می گفتند هیچ شانسی ندارد چرا که متعلق به زمانه گذشته است. نه کسی او را می شناسد و نه حرفهایش صدای امروز است. کاریکاتوریست کلا منتقد، کاریکاتوری از او کشید با تار عنکبوت. طرفدار که پیدا کرد، رقبا گفتند طرفدارانش یک مشت بچه سوسول اند از نسل چیپس و چت. کافی است یک “پخ” کنیم. بزرگترین “پخ” شان را هم کردند. دیگر چه؟