در مواجهه با چنین فیلم بهتآوری چه چیز بیشتری میشود ابراز کرد جز شگفتی؟ یا شاید بدیهیترین واکنش ذکر این باشد که ملاقاتهای پس از نیمهشب هیچ به سینمای معاصر فرانسه نمیماند – همصدا با ژواکیم لُپاستیه در کایه. و این تازه اولین فیلم بلند یان گونزالز است.
شب که از نیمه گذشت، مجالِ سربرآوردنِ ذاتیترین و درونیترین امیال است تا یکبهیک بهقامت شخصیتی استریوتیپیک درآیند، وارد آپارتمان میزبانهایی از جنس خود شوند و قصهیشان را ساز کنند. همچون مرگ که با قصههای هزار و یک شبِ شهرزاد به تعویق میافتد، قصدِ تماما جنسیِ میزبانها و میهمانها هم با قصهی هر یک از حاضرین به تعلیق در میآید. اروتیسم بهجای فروکاسته شدن به ناتورالیسم – بهکردارِ زندگیِ اَدل – سر به تمثیل و فانتاسم میگذارد. ملاقاتهای پس از نیمهشب با چنین جسارت در قصه – که به متنی اساطیری میماند – و چنان امساک در دکور و بازی، به یکی از بهیاد ماندنیترین فیلمهای سال تبدیل میشود.
سپــاس.
ارادت احسان جان.
مسعود جان هم سال نو مبارک هم ممنون بابت معرفي.
ممنون محمدرضا، سال نوى خوبى داشته باشى