این روزها همه چیز و همه کس دیجیتال است! از دانشجوی سال اول معماری تا بزرگترین دفاتر معماری برای ارائه طرح ها یشان به چیزی کمتر از آخرین نسخه به روزترین نرم افزارها، برای “ویژوال” کردن کارهایشان (یا همان رنگ و لعاب دادن خودمان!)رضایت نمی دهند. این جاست که دیدن کارهای دستی استادانی مثل آلدو روسی درست مثل دیدن فیلم “رزمناو پوتمکین” در زمانه اکران فیلم سه بعدی “آواتار” است، برای من به همان اندازه جذاب!
آلدو روسی، معمار و نظریه پرداز ایتالیایی (1931-1997) و بنیانگذار جنبش نئو راسیونالیسم است که از مهترین معماران نیمه دوم قرن بیستم به شمار می رود.
برای دیدن معرفی و تصاویر کاملتر به منبع مراجعه کنید.
برای دیدن معرفی و تصاویر کاملتر به منبع مراجعه کنید.
استفاده از رایانه همه گیر شده مثه یک ویروس که با سرعتی بی مثال دنیا رو تغییر داد. شاید به اندازه اختراع چرغ برای بشر مفید بوده و بی شک معایبی هم داره…
این بحث منو به یاد کلاس هایی که با شماداشتم انداخت ما(دانشجویان) همیشه لب تاب به دست پشت سر هم می اومدیم و کار ها رو نشون می دادیم از شاسی و پوستی دیگه خبری نبودو جای مداد موس توی دستامون جا به جا می شد
حتی شما رو هم به این ویروس آلوده کردیم!! و چنتا دستور از نرم افزار مثل جابه جایی و پا کن رو به شما یاد دادیم که به خوبی از این دستور ها برای راهنمایی ما استفاده می کردید…
سلام
امروزه حتی استادانی که سالهای سال با مداد،تخته شاسی و پوستی سرو کار داشته اند رو به کامپیوتر و کارهای کامپیوتری آورده اند
استادکارهای زیادی از شما در شهر بندرعباس به جا مانده و تقریبا دارای یک تیپ و از یک الگو واحد پیروی می کنند فکر می کنید اگر روزی به دیار خویش بازگردید آیا همین روند را ادامه خواهید داد؟
محسن، ممنون از یادآوری روزهای خوب 🙂
دلفین، فعلا فقط می تونم درباره نیم ساعت آینده ام مطمئن باشم 🙂
سلام
زیبا بود.
با احترام لینک شدید
شما به شعری از من دعوت هستی
نظر با شما
میرزاها
http://mirzaha.blogfa.com
سخنی با استاد عزیز فراموش نشدنی مان:
سلام آقای معمار
راستش نوشته های قدیمی ترتان که بیشتر رنگ و بوی معماری داشت را مثل مجله معمار یا archdaily
دنبال می کردیم اما حالا هم …
نمی دانم مرا یادتان می آید یا نه اما نشان به آن نشان که:
من همکلاسی محسن زارعی بودم و آن روزگار با شما درس نداشتم اما همیشه سر کلاستان حاضر می شدم و در روزگاری که دوستان با رایانه مانوس بودند من در حال و هوای سیحون بزرگ بودم و روزی تعدادی از کروکی هایم را به شما نشان دادم و شما هم گفتید که به این مگن: شور معماری (کرم معماری).
بعد از آن روزگار مشق معماری در محضر شما و بعدها که یادگیری از شما برایمان میسر نشد یادتان پا برجا بوده هست و همیشه دوست داشتم از شما با احترام تمام با عنوان “آقای معمار” یاد کنم.
راستی آقای معمار ما هم بعدها دیجیتال شدیم و به همراه محسن رتبه پنجم مسابقه نظام مهندسی شدیم و کار را برای نمایش در سایت شما محضرتان فرستادیم.
سلام حمید عزیز،
بله بهوضوح خاطرم هست که کروکیهایت را به من نشان دادی. بدون تعارف آن سطح از توانایی را دربین بقیهی دوستان آن دانشگاه ندیده بودم. امیدورام همچنان سرحال و موفق باشی.
خیلی از لطفی که به من داری ممنونم. خب، اینکه هر موضوع تازه تو را همچون یک کودک بهوجد آورد و به طرف خودش بکشد، دستکم برای من خالی از فایده نبوده هرچند گاه به آدمهایی که فقط مجذوب یک موضوع میمانند هم غبطه میخورم! شاید روزی از دل این پرسهزدنها چیز تازهتری دربیاید، شاید هم نه. تا ببینیم چه میشود
ارادتمند
واقعا خوشحال شدم که مرا به خاطر دارید.
ممنون از پاسخ تان.