‎آرشیو روزانه: سپتامبر 8, 2011


واقعیت خیالی یا خیال واقعی

 

« بعد از این فیلم بود که از خودم درباره ی خیال پرسیدم، می خواستم چیستی اش را بدانم » / ناگیسا اُشیما

 

آواز س  ک  س را بخوان (رساله ترانه های مستهجن ژاپنی)، ناگیسا اُشیما 1967

 

سالهای 1967 تا 1969 را باید دوره ی فشرده ی خلاقیت اُشیما دانست، دوره ی ساخت فیلمهای موفقی مثل «اعدام با طناب دار» و «پسربچه» که نمایش آنها در جشنواره های معتبر اروپایی، آوازه ی این کارگردان را به غرب رساند. این سالها در ژاپن مصادف است با اوج گیری جنبش دانشجویی، اعتراض به جنگ ویتنام و پیدایش جنبش های زیست محیطی؛ سالهایی که اروپای ناآرام هم، شاهد اعتراضات می 1968 در فرانسه است.به جز دو فیلمی که بالاتر نامبرده شد،  اُشیما پنج فیلم مهم دیگر هم در این مدت ساخت:

«آواز س  ک  س را بخوان» (در ترجمه انگلیسی) یا «رساله ترانه های مستهجن ژاپنی» (در ترجمه فرانسوی)،1967

«تابستان ژاپنی: خودکشی مضاعف»،1967

«بازگشت سه میخواره»، 1968

«دفتر خاطرت دزد شینجوکو»، 1969

«مردی که وصیتنامه اش را در فیلم گذاشت» (در ترجمه انگلیسی) یا «او بعد از جنگ مرد» (در ترجمه فرانسوی)، 1970

در این پنج فیلم، اُشیما از یکسو دغدغه ی فرم و روایت دارد و از طرف دیگر بی واسطه ترین بیان سیاسی اش را به نمایش می گذارد.

 

***

 

 

پرچم های ژاپن با دایره سیاه، (منبع تصویر)

 

دولت ژاپن در سال 1967 تصمیم گرفت تا بار دیگر «جشن ملی» را هر سال برگزار کند، سنتی که از 1945 (سال تسلیم ژاپن) فراموش شده بود. این موضوع که از سوی مخالفان، افزایش خودکامگی دولت تعبیر و با اعتراض روبرو شد، موقعیتی در اختیار اُشیما قرار داد تا برای اولین بار با این فیلم، استفاده ی سمبلیکش را از پرچم ژاپن شروع کند. در این فیلم او  با تغییر رنگ دایره پرچم به سیاه، مخالفت آشکارش را نشان داد: « از نظر سیاسی این مرگ ژاپن است. به این معنی که با حکومت فعلی ژاپن، همه ژاپنی ها محکوم به مرگ هستند». حساسیت او به مساله ی ژاپن – کره در این فیلم هم دیده می شود. اشغال 35 ساله کره که با شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم پایان یافت و وضعیت اسفبار اقلیت کره ای ساکن ژاپن، یکی از دغدغه های روشنفکران آن روز ژاپن بود.

از میان بازیگران جوان و آماتور این فیلم، بازی «ایشیرو آراکی» (Ichiro Araki) در نقش ناکامورا (Toyoaki Nakamura) ستودنی است. او که خواننده ی محبوب آن سالها بود، به خوبی از عهده اولین تجربه سینمایی اش بر آمده است. «خیلی وقت است که به من می گویند کارگردان موج نو، حالا با ایشیرو آراکی برای اولین بار احساس می کنم که یک بازیگر موج نو را ملاقات کرده ام».

 

***

 

چهار پسر دانشجو برای شرکت در آزمون ورودی دانشگاه به توکیو آمده اند، آشنایی شان با یکی از استاد ها، پرسه زنی در پایتخت و تخیلاتشان درباره ی تجاوز به دختری که در سالن امتحان دیده اند، دستمایه ی فیلم «آواز س  ک  س را بخوان» است. فیلمی بدون فیلمنامه ی قطعی که  نیمه – بداهه فیلمبرداری شده است. حرکت روی مرز واقعیت و خیال، عنصری پیش برنده در این فیلم است که صحنه های اصلی را می سازد. این بار هم مثل دیگر کارهای اُشیما، آگاهی از زمینه ی تاریخی فیلم، کشف لایه های بیشتری از آن را امکان پذیر می کند. راستی چطور یک هنرمند می تواند دغدغه های سیاسی داشته باشد بدون اینکه در دام بیانیه های تاریخ دار سیاسی گرفتار شود؟ چرا فیلمهای چنین فرد عصیانگری بعد از گذشت بیش از چهل سال هنوز دیدنی و مورد توجه اند؟ فرهنگ پایین تنه ای (به تعبیر میخاییل باختین) چه جایگاهی در واکنش به توتالیتاریسم دارد؟ سکسوالیته/اعتراض را چگونه می توان با جسارت های فرمی و روایی درهم آمیخت؟…

 

 

 

* دو بخش  اول این نوشته برداشت و ترجمه ای است از:

Louis Danvers & Charles Tatum Jr., Nagisa Oshima, pps. 101-106, Cahier du CinémaCollection Auteurs, 1986

و

Nagisa Oshima, Écrits 1956-1978 Dissolution et jaillissement, pps. 142-145, Cahier du Cinéma Gallimard, 1980