‎آرشیو روزانه: ژانویه 1, 2014


نگاهی به سال 2013 – قسمت اول

 

2

هیولاها را آزاد کنید!

cahiers du cinéma©

سال 2013 به پایان رسید. چطور می‌توان حال‌وهوای سینمایش را توصیف کرد؟ ژواکیم لُپاستیه در آخرین کایه‌ی سال، این عنوان را برای جمع‌بندی‌اش انتخاب کرد : «هیولاها را آزاد کنید!»؛ اشاره به چهار فیلم برگزیده: ملاقات‌های پس از نیمه‌شب (با نام انگلیسی: تو و شبگذراننده‌های تعطیلات بهاری، غریبه‌ی دریاچه (با نام انگلیسی: غریبه‌ی کنار دریاچه) و زندگی اَدل. 2011 را با دو فیلمی به‌خاطر داریم که رو به بالا داشتند و رابطه‌ی انسان و کیهان را کاوش می‌کردند: درخت زندگی و ملانکولیا. 2012 را با فیلمی بزرگ به‌خاطر می‌آوریم که در آن کاراکس از خواب برخاست و در 10 ایستگاه، از نو زیستن را نشان‌مان داد. سالی که گذشت را با چه تصویرهایی به‌یاد خواهیم آورد؟

فهرستی که من از فیلم‌های به‌یادماندنی 2013 در ذهن دارم، می‌توانست ترکیب دیگری به‌خود بگیرد؛ هنوز امکان دیدن چندین فیلم مهم آن‌را پیدا نکرده‌ام. از جمله سه فیلم از سینمای فرانسه که به‌شدت وسوسه‌انگیز به‌نظر می‌رسند: حسادت (فیلیپ گَرِل)، نبرد سولفرینو (ژوستین تریه) و ملاقات‌های پس از نیمه‌شب (یان گونزالز). بودند فیلم‌هایی که انتظارات را برآورده نکردند: به‌سوی شگفتی. بودند فیلم‌هایی که توجه‌ها را به خود جلب کردند: گذراننده‌های تعطیلات بهاری. فیلم‌هایی که نقطه‌ی عطف تاریخ یک ملت را واسازی کردند تا دیالکتیک برابری‌خواهی و تبانی/تهدید (در جمع‌آوری رأی) را نشان دهند: لینکلن. فیلم‌هایی که ما را فراسوی زمین و زمان بردند؛ چه با ادامه‌ی سنت Space Opera : پیشتازان فضا: به‌سوی تاریکی چه با درامی جمع‌وجور و کوچک در مدار زمین: جاذبه. فیلم‌هایی که پا به سرزمین ناشناخته گذاشتند: وَجده.

از گروه سنی کودکان شروع می‌کنم. آشنایی با مجموعه‌‌ی شگفت‌انگیز انیمیشن‌های‌ کیریکو (میشل اُسِلو) را مدیون پیشنهاد پسرکم هستم. ماجراجویی‌های پسربچه‌ی آفریقایی که نشأت گرفته از افسانه‌ها و اسطوره‌های قبایل آفریقاست، و چه شباهت‌های غافلگیرکننده‌ای با قصه‌هایی که ما در جنوب ایران می‌شنیدیم! انیمیشن‌های زیادی در فقر ایده و شباهت‌های خیره‌کننده‌ی پلات بودند. مثلا توربو حلزونی بود که آرزوی پیروزی در مسابقات رالی را در سر داشت و داستی، هواپیمای سم‌پاشی، در هواپیماها می‌خواست برنده‌ی مسابقه‌ی دور دنیا شود. یکی از انیمیشن‌های خوب سال، که فکر می‌کنم من و پسرکم به یک اندازه از دیدنش لذت بردیم، دانشگاه لولوها بود. ژان فیلیپ تِسه در کایه سه ستاره به آن داد. برای کسانی که رویای سفر به سرزمین دایناسورها را دارند، فیلم پیاده‌روی با دایناسورها یکی از گزینه‌هاست.

ادامه دارد…