شورش بی دلیل 2


حالا همیشه هم این طور نیست که همه بزرگان از کودکی و نوجوانی روی پیشانی شان نوشته شده باشد که روزی دنیا را تکان می دهند. خیلی غصه نخورید و فکر نکنید که عمرتان تباه شده و دیگر فرصت  شورش علیه معیارها و ثبت شدن در تاریخ را از دست داده اید. “پل سزان” را می گذاریم کنار، چون هم از بچگی کلاس نقاشی می رفت و هم بابایش خیلی پولدار و مهربان بود. آنقدر که وقتی “پل” به تشویق “امیل زولا” دانشکده حقوق را علی رغم میل پدرجان به قصد پاریس و ادامه جدی نقاشی ترک کرد پول تو جیبی اش که قطع نشد هیچ، بعدها هم کلی پول به ارث برد.

ورق بازها، پل سزان

خوب پس بدون “سزان”، از مثلثی که ارنست گامبریچ به عنوان پایه گذاران جنبش مدرنیسم نام می برد می مانند: “ون سان ونگ گوگ” و “پل گوگن”. حدس می زنید این عزیزان که دوستان نزدیکی هم بودند، از چند سالگی نبوغشان را بروز دادند؟ خوشبختانه هیچ قابله ای گزارش نکرده که آنها وقتی از بدن مادر جدا می شدند تابلوی نقاشی همراهشان بوده است. راستی حالا که اسم این دو به میان آمد، این لینک را هم بخوانید ظاهرا ممکن است “ون گوگ” خودش، گوش خودش را نبریده بلکه “گوگن” در یک درگیری خشن این زحمت را کشیده است. گفتم این ها دوستان نزدیک بوده اند؟

خودنگاره، ونسان ون گوگ

متاسفانه “ون گوگ” بچه پولدار نبود اما برادرش “تئو” آنقدر مرام داشت که وقتی “ونسان” تازه در سن 27 سالگی دلش خواست نقاش بشود، هزینه هایش را قبول کرد. اگر سن شما از 27 سال بیشتر است دو راه برای مقابله با افسردگی دارید: اول این که هی به خودتان بگویید که این دوست نقاش ما مهمترین تابلوهایش را در چند سال و چند ماه پایانی عمر 37 ساله اش کشیده است. راه دوم هم “پل گوگن” است.

زنان تاهیتی، پل گوگن

این که آدم یک شغل خوب مثل معاملات بورس با درآمد مکفی داشته باشد تازه عیال وار هم باشد، بعد نزدیک های چهل سالگی همه چیز را به خاطر نقاشی ول کند، شما چه فکری درباره اش می کنید؟ من که اسم این کار را می گذارم “شورش بی دلیل”! بعضی ها هم حس می کنند او آدم پلیدی بوده مثلا خانمی که به یکی از تابلوهای او در گالری ملی واشنگتن دی سی مشت کوبید، کمتر از یک ماه پیش اینجا.

حالا اگر هنوز احساس افسردگی می کنید یا سنتان از این عدد و رقم ها بیشتر است، فعلا راه دیگری به ذهنم نمی رسد. اگر خودتان پیدا کردید لطفا به صورت “کامنت” به من هم بگویید.

پانوشت
شورش بی دلیل، نام فیلمی از “نیکولاس ری” با بازی “جیمز دین”، 1955

‎پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 ‎افکار در “شورش بی دلیل