بهسوی شگفتی، ترنس مالیک، 2012، منبع تصویر: گاردین
حالا با این پروندهی ستایشآمیزِ پوزیتیف ولعِ دیدنِ تازهترین کارِ ترنس مالیک – که فعلا ترجمهای لغتبهلغت را برای عنوانش میپذیریم – دوچندان میشود:
«کدامین ولعِ فیلمسازی، ترنس مالیک را چنین به تسخیر خود درآورده است؟ همان سینماگرِ ابتدا کمکار اینچنین پربار شده است. پربار اما نه سادهکار. بهسوی شگفتی تا سرحدِ زبانی پیش میرود که پیشتر عدهای را در مواجهه با درخت زندگی مایوس کرده بود. […] سینمای لامسه. سینمای زمزمه. به همدیگر دست زدن، یکدیگر را لمس کردن، نوازش کردن با سرانگشتان. پچپچ میکنند، زمزمه میکنند، نفسنفس میزنند. شاعرانگیِ سینما به بیانی درمیآید که هم سادهترین و هم والاترین است. بر سرِ ترنس مالیک هم مثل خیلی از پیشروها اجماعی وجود ندارد. اما خط سیر و انتخابهایش به بیتفاوتی هم مجال نمیدهد…»
کمی جلوتر از اعجاز صدا و سکوت صحبت میشود با این تذکر که با «یکی از بزرگترین فیلمهای صامتِ سینمای ناطق» سروکار داریم. فیلمی در بابِ حزن، فقدان، عشق و بهشت گمشده. فیلمی که بیش از همه به درخت زندگی تنه میزند و حالا گویا باید ایندو را فصل تازهای برای ترنس مالیک دانست.
ترجمهی کامل این پرونده را موکول کنیم به پس از دیدن فیلم.
سلام
سپاس از معرفی این فیلم. کمی سکوت در این روزگار پر از نویز باید دلچسپ باشد.
سلام منا، امیدوارم زودتر بشود آنرا دید.
مسعود عزيز سلام، چقدر خوشحالم که هر وقت ميام به سراغت چيزي براي غافلگيريام داري. من هم بيصبرانه منتظر ديدنش هستم و ممنون از تو و پوزيتيف که به اين فيلم پرداختيد.
سلام محمدرضا. من بیشتر خوشحالم از محبت دوستان خوبی مثل تو که به اینجا سر می زنند.
مم نون و سپاس.منتظر می مانیم…
منتظر شگفتی خواهیم ماند.ممنون…
ممنون آقای منصوری عزیز، خوشحال کننده بود این واکنش پزیتیف،به امید دیدارش
ممنون از تو میلاد عزیز که حرف این فیلم را پیش کشیدی. امیدوارم باز هم از این یادآوریها داشته باشتی.