با آغاز هزارهی سوم، فیلمهای چینیزبانی سر برآوردند که با ساختار تازهی تولید و توزیع، و با مشارکتِ استودیوهای آمریکایی، شانهبهشانهی فیلمهای هالیوود فروش کردند. در عصر تازه، صحبت از «بلاکباسترهای چینیزبان» یا «فیلمهای چینیزبانِ جهانی» به میان میآمد[1]. ببر خیزان، اژدهای پنهان (2000) از آنگ لیِ تایوانیتبار یکی از نمونههاست. در چنین چشماندازی، استیون چو به فکر کشاکش کونگفو (2004) افتاد. تا آنروز، سینمای هنگکنگ عصر طلاییِ دههی هشتاد را پشت سر گذاشته بود و دههی نود با تمام هول و هراسهایش سپری شده بود. بازگشت محتومِ هنگکنگ از قیومیت انگلستان به سرزمین مادری (چین) در سال 1997، سینمای این کشور را دستخوش بحران کرده بود. از این نظر، هزارهی تازه و خیز بلاکباسترهای چینیزبان، مقارن با دورهای از سینمای هنگکنگ است که آنرا عصر پسا-1997 مینامند[2]. در سپهرِ سینمای هنگکنگِ پسا-1997 و در زمان ساخت کشاکش کونگفو، استیون چو درست در نقطهی مقابل وُنگ کار وای قرار داشت. دومی، محبوب جشنوارهها و محافل هنریِ غرب، اما کممخاطب در هنگکنگ بود. اولی، اگرچه بینامونشان در غرب، اما یک بازیگر-سینماگرِ مردمپسندِ داخلی بود. پنج رکوردِ فروش در هنگکنگ را در اختیار داشت و سال پیش از این فیلم، تصویرش روی جلد تایم (ویژهی آسیا) قرار گرفته بود. او با فوتبال شائولین (2001) بختِ نهچندان بلندش را برای جهانیشدن آزموده بود.
کشاکش کونگفو یک بلاکباستر موفق چینیزبان است. شاخهی آسیاییِ سونی پیکچرز بودجهی هنگفتی به این فیلم اختصاص داد و آنرا از فیلمنامه تا فروش، تحت نظارت گرفت. ایدههای نوآورانه و کمدیهای بومیپسندِ استیون چو برای پیدا کردن زبان و اجرایی جهانی، چنین مشارکتی را کم داشت. این کمدی-اکشن ادای دینِ او به ژانر ووشیا (فیلمهای رزمی) در سینمای هنگکنگِ دهههای 60 و 70 و بازیگران پیر شدهی آن است. سرشار است از نوعی فانتزی که از انیمیشنها و کتابهای مصور سراغ داریم. در عینحال، گوشهچشمی هم به سینمای معاصر آمریکا (دار و دستهی نیویورکی، ماتریکس و …) دارد. سینگ (با بازی چو) جوانک بیدستوپاییست که میخواهد وارد گروهی تبهکار موسوم به تبرداران شود. آشناییاش با یک محلهی فقیرنشین (یادآور خانهی 72 مستأجر، فیلم پروفروش هنککنگ در 1973) زندگیاش را متحول میکند. با استادبزرگهای پابهسن گذاشتهای آشنا میشود که کونگفو را کنار گذاشتهاند. دگردیسی رخ میدهد: سینگ تبدیل میشود به یک کونگفو-کارِ افسانهای، استیون چو بدل میشود به یک فیلمساز جهانی.
[1] این بحث را وامدار مقالهی کریستینا کلین در Journal of Chinese Cinema هستم.
[2] مقالهی اندی ویلیس در Film International دربارهی سینمای پسا-1997 در هنگکنگ، راهگشای من بوده است.
این یادداشت پیش از این در فصلنامهی فیلمحانه، شماره 10، چاپ شده است.